19Aban

اگه یه روز به اینجا سرزدی، بدون هنوز کمی دوستم داری

پس به خاطر همین یه ذره دوست داشتن، برام یه چیزی بنویس

یار قدیمی ،یار قدیمی،یار قدیمیِ من ،کجایی؟کاش میدونستی از غم دلتنگیت چه حالی دارم  یا بهتر بگم کاش اصلن برات مهم بود چه حالی دارم 

آخه  چطوری میتونی انقدر بی تفاوت باشی یار قدیمی.

تو که توی عشق و وفاداری همتا نداشتی

وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد،انگار نه از یه شهر دور . که از همه دنیا میاد،تا وقتی که در وا میشه لحظه دیدن میرسه،هر چی که جاده است رو زمین . به سینه من میرسه،آه.ای که تویی همه کسم . بی تو میگیره نفسم،اگه تورو داشته باشم . به هر چی میخوام میرسم،به هر چی میخوام میرسم.وقتی تو نیستی . قلبمو واسه کی تکرار بکنم؟گلهای خواب آلوده رو . واسه کی بیدار بکنم؟واسه کبوترای عشق . دستِ کی دونه بپاشه؟مگه تن من میتونه بدون تو زنده باشه؟ای که تویی همه کسم .

آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود عکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبود لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود دیدم آن چشم درخشان را ولی در این صدف گوهر اشکی که من می خواستم پیدا نبود

آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود عکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبود لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود دیدم آن چشم درخشان را ولی در این صدف گوهر اشکی که من می خواستم پیدا نبود

آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود عکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبود لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود دیدم آن چشم درخشان را ولی در این صدف گوهر اشکی که من می خواستم پیدا نبود